ضرورت بازنگری نهضت حسینی
به نام خدای آزادگان و عدالت طلبان
عزیزالله طماسی
محرم سال 1403
سلام بر حسین امام آزادگان و پیشوای عدالت خواهان جهان
در دهه ماه محرم الحرام قرار داریم، محرم یکی از چهار ماهی است که در آن جنگ و خونریزی حرام قرار داده شده است ، حتی جاهلیت پیشا اسلام خود را ملزم به رعایت ماه های حرام کرده بودند .
اجازه بدهید ! پیش از وارد شدن به مبحث اصلی پیرامون نهضت حسینی، مقوله بسیار زیبا و نغزی را از جناب ” هایدیگر ” ( 1889-1976 ) متأله و فیلسوف بنام آلمانی نقل قول نمایم .
ایشان در یکی از نوشته هایش چنین گفته است : ” من بیشتر از شصت سال درباره خدا فکر کردم اما یکبار نام او را به زبان جاری نکردم ( گفتن یکبار ) شاید مبالغه آمیز باشد بنظرم او می خواهد بگوید که بی جهت و بی مورد و غیر ضروری یاد خدا نمی کنم ، هایدیگر فیلسوف و الهی دان است ، عوام و شارلاتان نیست که هردم به منظور به کرسی نشاندن حرف خود ، نام خدا را ببرد او میداند که بردن نام خدا و خود را باورمند به خدا معرفی کردن مسئولیت دارد و این مسئولیت از خود پیامد های دارد همچنانیکه شیعه بودن نه یک وصف بلکه یک مسئولیت است . ما مسلمانان چه ؟ مثل نقل و نبات روزی چند بار ( غیر از پرداختن به عبادات ) متمسک به خدا و رسولش می شویم حتی در بیان به اصطلاح صدق گفتار های خود از آدرس خدا و پیامبر و قرآن و امام حسین سوگند های لغو می خوریم که در ذات خود کار نا صواب است .
به هر حال روی سخن من بسوی کسانی است که در این روز ها با برپایی مجالس و محافل و همایش ها به عزاداری امام حسین پیشوای آزادگان می پردازند و به نام نامی آن شهید جاوید نوحه سرایی می کنند و شب ها تا دیر وقت از ورای بلند گو ها اسباب اذیت و آزار دیگران بویژه افراد مریض و کسانی که نیاز به استراحت دارند را فراهم می سازند ؟!! بدیهی است که این اعمال و مراسم را از آدرس مذهب شیعه و به نیت سوگواری و جلب نظر شهدای والا مقام کربلا بجا می آورند و تا دلتان بخواهد شور ، هیجان ، عواطف و احساسات خود را نمایان می سازند و هر دم با نام نامی امام حسین و ابوالفضل العباس نفسی تازه می کنند اما غافل از آنکه شور و هیجان بدون معرفت دردی را دوا نمی کند و ره بجایی نمی برد .
به باور نگارنده این سطور پرداختن به شعائر و عرف های پذیرفته شده از آدرس دین، به شرط آنکه در تضاد آشکار و پنهان با آموزه های اسلامی و اخلاق انسانی همه شمول نباشد و تزکیه از نفس خرافات ، یاوه گویی ها و مهمل بافی های مداحان و روضه خوانان اکثراً بی سواد شده باشند و باعث ارتقای سطح معرفت معتدل دینی ما شوند ، در ذات خود امر مستحسن و ممدوح است . دریغا که چنین نیست ؟!!
من سخت باور دارم که اگر در قد و قامت رسای دین ، جامه مذهب پوشانده شود اصل دین از تکاپو ،پویایی و پیشروندگی باز می ماند در جا توقف کرده وضعیت عقب ماندگی اختیار می کند ، زیر بار اوهام ، خرافات و خزعبلات ساخته و پرداخته مذهب که زیربنای آن احادیث و روایات مجعول می باشد رفته و در فرجام فاجعه به بار می آورد . در همین راستا است که جریان های سلفی تکفیری نه از آدرس دین بل از آدرس مذهب که مبانی تراشیده و پردازش شده برای کشتار و جنایات خود در کتب حدیثی و روایی دارند ، دگر اندیشان مسلمان را به قصد قربت الی الله سر می برند ، دختران و زنان آنها را به اسارت گرفته و به بازار برده فروشان همچون ” عبد مملوک ” به حراج گذاشته و به بهای اندک معامله می کنند .
اما مذهب شیعه پیش از آنکه به صورت و شکل مذهب در آورده شود در اصل یک نهضت فکری مترقی آزادی خواه ، عدالت طلب وستم سوز بود که خمیرمایه خود را از ” حماسه حسینی ” گرفته است ، امامان و پیشکسوتان این نهضت پویا ، قبله و جهت مبارزات حق طلبانه خود را جهاد فی سبیل الله و پیکار بی امان با حکومت های جور و ستم پیشه اموی ها و عباسی ها تبیین و تعیین کرده بودند و هر از گاهی با در نظرداشت زمینه ها و فرصت های تاریخی تاکتیک مبارزات خداپسندانه خود را تبیین می نمودند ، گاهی به شکل قیام مسلحانه زمانی به هیئت مبارزه و کار فرهنگی و علمی و گاهی هم بصورت مقاومت مدنی یعنی عدم تعامل با استبداد مذهبی آمیخته با سیاست ، به این امر مهم می پرداختند .
شوربختانه زمانی که این نهضت خدایی تبدیل به نهاد گردید و صورت مذهب و قرائت رسمی پیدا کرد از بلندای سریر قرآنی به زیر کشیده شد و مذهب مبتنی بر احادیث و روایات جاه را برای آن تنگ کرد آنگاه این نهضت مترقی از پیش روندگی و پیش برندگی باز ماند و به وادی برهوت پسماندگی هبوط کرد ، آموزه های قرآنی از رنگ و رونق افتاد و ده ها هزار حدیث و روایت ساختگی زیر نام و عنوان مذهب شیعه سر بلند کرد و در کنار مدارس تعلیم القرآن ، هزاران مدرسه تعلیم الحدیث تأسیس گردید فقه مذهبی به جای فقه دینی نشست و آیه مبارکه قرآن ( من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین )122 توبه ترجمه : « طایفه ای از آنان در مدینه بماند که در دین آگاهی یابند » تعطیل گردید و مغفول گذاشته شد . نهضت پیشتاز شیعی که در اصل یک جنبش معتدل دینی بود قبل از نهادینه شدن در دوران امپراتوری آل بویه ( 321 – 448 هـ ق ) که در بخش های بزرگ از ایران ، عراق ، سوریه و خلیج فارس کنونی حکمرانی می کرد و حکومت صفویان ( 1501 – 1766 م ) خود را در تقابل با دگر ادیان ، مذاهب و نحله های فکری و کلامی اهل تسنن تعریف نکرد و همیشه راه مدارا و مروت و همزیستی مسالمت آمیز در پیش گرفت . متأسفانه در زیر سایه نامیمون حکومت های یاد شده نهضت شیعه گری که تبدیل به نهاد گردید ، از الهیات پویشی باز ماند و راه رشد منفی را در پیش گرفت که تا هنوز ادامه دارد . آنچه که امروز از نهضت مترقی حسینی به دست ما رسیده است متآسفانه میوه تلخ و ناگوار دو حکومت شیعی ، آل بویه و صفویان می باشد . گوهر اصلی پاک و بی آلایش نهضت حسینی زیر گرد و غبار یک سلسله خرافات ، خزعبلات ، یاوه گویی ها و بدعت های ناشی از آموزه های نا درست و نا صواب حکومت های یاد شده قرار گرفت که ویرایش و پیراستن این نهضت خدایی کاری بس دشوار است ، همت بلند ، عزم پولادین ، صبر ایوب و پذیرفتن و بجان خریدن انواع مشقت ها ، تهمت ها و تکفیر ها را می طلبد چرا که بجا آوردن هر کار ارزشی در یک جامعه پس مانده از لحاظ فکری و فرهنگی هزینه می خواهد . بی انصافی خواهد بود اگر نگوییم که در حاکمیت آل بویه یگان کار های خوب و مثبت هم صورت گرفت بطور نمونه : کتاب شریف نهج الباغه در همین دوران به واسطه مرحوم سید شریف رضی گرد آوری و به شکل کنونی تدوین گردید . شاید یکی دو کار دیگری هم انجام گرفته باشد . ولی نکات منفی آن بیشتر از نکات مثبت آن برجستگی دارد بطور مثال برای نخستین بار ، بر در و دیوار خانه های محله « کرخ » بغداد لعن بر صحابه پیامبر که مورد احترام برادران و خواهران اهل تسنن ما هستند نوشته شد . بر خانه های سنیان هجوم بردند و جنگ های مسلحانه بین شیعیان و سنی ها در گرفت البته در این راستا تنها مقصر شیعیان نبودند ، سنیان نیز کار های زشتی را مرتکب شدند که شیعیان را به واکنش وا می داشت . ابن کثیر در کتاب « البدایه و نهایه » چنین نگارش کرده است : « شیعیان آل بویه غلو و افراط زیادی نمودند در روز عاشورا طبل ها به صدا در می آمد در خیابان ها خاکستر و کاه می ریختند و بر مغازه ها چادر های سیاه آویزان می کردند از نوشیدن آب در این روز امتناع می ورزیدند . زنان با گریه و ناله به خیابان با پا های برهنه می آمدند به سر و صورت خود می زدند ، گریبان پاره می کردند و بدعت های زشت و شرم آوری در این روز اجرا می گردید » .
شاهان صفوی افراط بیشتر در این رابطه کردند آنان که ترک تبار بودند شجره نامه جعلی برای خود درست کردند که تبار خاندان صفوی را از موسی بن کاظم هفتمین امام شیعیان دوازده امامی ردیابی می کند . سوگواری برای امامان شهید شیعه بوِیژه امام حسین ع رونق بسیار یافت ، روضه خوانی و مداحی در ایام محرم معمول شد از دیگر فعالیت های مذهبی که رایج گردید می توان از شبیه خوانی ، راه پیمایی هیئت های سینه زنی با علم و کتل در معبر ها همراه با نواختن آلات موسیقی شبیه عزاداری مسیحیان نمودار گردید . در این روزگار ، خرافات به اوج خود رسید ، خواص و عوام برای ظهور امام زمان به ساختن طویله ها برای نگهداری اسبان امام زمان و همراهانش اقدام کردند تا در لحظه ظهور آن حضرت آماده باشند ، شاه طهماسب صفوی خواهر بزرگ خود را مجرد نگه داشت تا به عقد امام زمان در آورد ، آن زن بیچاره تا آخر عمر مجرد ماند پس از مرگ او محتشم کاشانی شاعر نامدار آن وقت با اشاره به بکارت آن دختر قصیده ای سرود و او را حضرت مریم باکره تشبیه کرد . کتاب ( بحار الانوار ) محمد باقر مجلسی با داشتن 85 هزار حدیث و روایت در 110 جلد با کمک مالی شاه حسین صفوی تدوین گردید . احادیث و روایات گرد آوری شده در این کتب حدیثی اکثراً ساختگی ، دور از عقلانیت ، خرد ستیز و غیر اخلاقی می باشند .
بی تردید شیعیان امروز میراث داران سوگواری های حکمرانان آل بویه و شاهان صفوی هستند که غلو و خرافات و مهمل گویی از بلندگو های منابر و تکایا و حسینیه ها بر میخیزد و در دل و دماغ ساده لوحان مذهب مدار معیشت اندیش می نشیند ، متأسفانه طرز اندیشیدن و نگریستن ملا ها ، آخوند ها و در مجموع روحانیت شیعه که تریبون مذهب را در اختیار دارند و دارای اقتدار اجتماعی هستند در رابطه با عاشورای حسینی متحول نگردیده و به روز نشده است و هنوز هم بهر بخشش گناهان از مردم اشک می گیرند و در عوض وعده خلود بهشت را برای آنان می دهند .
سخن آخر آنکه ، تقلیل و فرو کاستن ارزش های متعالی خلق شده در نهضت حسینی و بسنده کردن به یک سلسله شعار ها و نماد ها و تحویل دادن روضه های اکثراً دروغ و دور از عقلانیت و خرد ورزی و اخلاق ستیز جور و جفای آشکار و نابخشودنی به این نهضت و حماسه بی بدیل حسینی می باشد که بایسته و شایسته است تا مورد بازنگری جدی قرار گیرد .
پایان