- کشتار فلسطینیان امتداد ۷۰ ساله منطق پوچ غرب!
سیاست های چندگانه جهانیان و کشتار مسلمانان بدست رژیم اشغالگراسرائیل!
مسول کشتار یهودیان کی بوده ؟
آلمان نازی یا فلسطینی ها
در جهان سیاست ما چند گروه و یا طبقه داریم که همه در بازی ها و کشمکش های سیاسی بطور مستقیم و غیر مستقیم دخالت دارند.
۱ پالیسی سازان سیاست
۲ سیاست مداران یا کسانی که برای تصاحب قدرت سیاست بازی میکنند.
۳ تحلیل گران سیاسی
۴ دانشمندان علوم سیاسی
۵ و کسانی که سیاست را درک میکنند و به اندازه ادراکات شان منافع اجتماعی و اقتصادی کسب میکنند.
همه این گروه ها حتی در میان شان حریص ترین و تشنه ترین سیاستمداران که در فکر تصاحب قدر سیاسی اند همیشه ۵۰ در ۵۰ فکر میکنند یعنی ۵۰ ٪ منافع شخصی و ۵۰ ٪ منافع ملی را اکثرا منافع شخصی سیاستمداران حقیقی هم بر محور منافع ملی شکل می گیرد. اما در عصر امروزی موفقیت سیاستمداران بر مبنای تصاحب سرزمین های بیشتر و کسب قدرت بیشتر سیاسی ارزیابی نمیشود بلکه پیروزی سیاستمداران امروزی بر مبنای رول مثبت شان در گفتمانهای سیاسی ، مذاکرات ، توافقات برای حل منازعات سیاسی ، پيمان های استراتژیک ، ایجاد اتحادیه های منطقوی و فرا منطقوی میباشد.
اساس گذاران جنگ و خشونت در بازار سیاست امروز سیاستمداران خیلی بدنام و تقریبا عضو یک شبکه استخباراتی و یک پروژه محسوب میشوند که برای جنگ و فروش تسلیحات خود و یا طراحان پروژه استخباراتی لابی گری میکنند. اگر به عمق آغاز جنگ در افغانستان ، کشمیر ، عراق ، سوریه ، اوگاندا ، یمن ، فلسطین و اوکراین نگریسته شود همه این ها چکیده از یک طرح پروژه استخباراتی بوده تا دو جانب را درگیر بسازند و بازار تسلیحات جنگی خود را گرم بسازند و در عین زمان زمینه های نفوذ در مناطق مورد نظر خود آسانتر بسازند. و برای اثبات این ادعا بطور منطقی شواهد بسیار زیادی محسق در آرشیو مطبوعات جهان وجود دارد.
چناچه یکی از تحلیلگران مسائل سیاسی بعد جنگ دوم جهانی گفته بود که جنگ سوم جهانی در راه است و حتی آغاز شده ولی تفاوت جنگ سوم جهانی با جنگ جهانی اول و دوم این است که در جنگی سوم جهانی کسانی که در دو جنگ اول و دوم در میدان نبرد می جنگیدند در مقام جنگ افروزان خواهند ایستاد و ممالک جهان سوم و ممالک که هنوز توسط قدرت های استعماری جهان تسخیر نشده اند در میدان نبرد وارد جنگ خواهند شد.
و در این عرصه خطرناکترین گام قدرت های استعماری جهان طراحی پروژه جنگ اوکراین است که هر لحظه احتمال دستبرد به سلاح های هستهای میرود.
برای تحلیل ربط قضیه سیاسی جنگ اوکراین با حمله گروه حماس بالای اسرائیل نیاز است به یک درنگ و تعمق در چگونگی آغاز این دو منازعه در دونقطه استراتژیک جهان.
ممالک شامل در اتحادیه اروپا و آمریکا برای فروکش کردن جنگ در اوکراین که هر لحظه خطر جنگ هستهای را در قبال دارد منازعه جندین ساله فلسطین را با اسرائیل تازه ساخت تا برای رفع خطر از دامن شان و خطرات جنگ هستهای توجه جهان را به قضیه جدیدی معطوف دارد.
بیشک که در این کشمکش جدید در نقطه عطف برای جهان باز هم یک تعداد ممالک اروپایی و آسیای درگیر میشوند اما سود جویان اصلی این قضیه الان در مقام مصلحان و صلح خواهان ظهور میکنند البته با نقاب همدردی و دلسوزی.
چندی قبل در نشست روز جمعه ولی فقیه ایران (آیت الله خامنه ای ) با اعضای دولت حرفی از وی در رفت که دخالت مستقیم ایران را در حمایت از گروه حماس نشان میداد. و غرب نیز در حمایت از هم پیمان استراتژیک شان یعنی اسرائیل ایستاده و از لحاظ تسلیحاتی اسرائیل را تمویل میکند. اگرچه این جنگ در حدی پایین تر از تسلیحات جنگی اسرائیل است اما برای پیشگیری از نفوذ حمایتگران سیاسی برای جانب فلسطین جهان غرب در موضع دفاع از اسرائیل نشسته اند.
خوب در کل هر دو طرف در عقب جبهه حمایتگرانی دارند تا در این آتش هیزم بریزند اما نتیجه جنگ چه خواهد بود آنرا هر انسان عاقل میداند .
معلومات تاریخی :
تاریخ نگاران عرب و مسلمان، فلسطین را سرزمینی محل اقوام سامی(عرب ها و عبرانیها) میدانند که در 3500 قبل از میلاد مسیح از شبه جزیره عربستان به خصوص از حجاز بسوی شامات و شمال افریقا(مصر) مهاجرت کردند. اعراب کنعانی در سرزمین فلسیطن اقامت گزیدند و دولت کنعانیه را بوجود آوردند.
فلسطین به شمول کشوراسرائیل تا قبل از فروپاشی امپراتوری عثمانی بخشی از سرزمین شامات بود که جزو قلمرو آن امپراتوری محسوب می شد. تاجنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، در فلسطین، مسلمانان، مسیحییان و یهودیان زندگی می کردند که اکثریت جمعیت را، مسلمانان تشکیل میدادند. حتا شمار یهودیان این سرزمین در سدۀ شانزدهم عیسوی در منابع رسمی اسرائیل پنج هزار تن وانمود میشود.
بر اساس ادعای اسرائیلی ها شکل گیری کشور اسرائیل
دولت و کشوراسرائیل، تشکیل کشور یهودی را در این جغرافیا، حق تاریخی خود تلقی می کنند. به باور آنها تاریخ یهودی ها به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد که با اجداد اولیۀ یهود یعنی ابراهیم پیغمبر(ع)، پسرش اسحاق و نواسه اش(نوه) یعقوب (ع) ملقب به (اسرائیل) آغاز می شود. ابراهیم(ع) از شهر “اور” در”کلده” به کنعان یاهمین فلسطین و اسرائیل کنونی احضارشد تا دعوت به دین توحیدی را آغاز کند. وقتی کنعان در قحطی فرو رفت یعقوب با دوازده پسرش به مصر کوچ کرد، اما در آنجا گرفتار بردگی و کار اجباری شد. بنی اسرائیل پس از چهارصد سال بردگی در مصر صاحب پیغمبری بنام موسی(ع) شدند تا آنها را از مصر به سرزمین اجداد شان یعنی کنعان یا اسرائیل به عنوان سرزمین موعود برگرداند.
خروج بنی اسرائیل از مصر در سال 1300 قبل از میلاد مسیح صورت گرفت. آنها با پیغمبرشان موسی(ع) چهل سال در صحرای سینا راه پیمودند و در این زمان کتاب تورات بر موسی نازل شد. بنی اسرائیل در طول دو قرن بعد به آنجاییکه سرزمین اجدادی و تاریخی خود میدانند یعنی کشور کنونی اسرائیل، مسلط شدند
در منابع رسمی دولت اسرائیل گفته میشود که بنی اسرائیل پس از جابجایی به سرزمین نیاکان تا دو سدۀ نخست فاقد دولت و پادشاهی بودند. حملات دایمی اقوام “پلشتیم”(فلسطین)ساکن آسیای صغیر(ترکیه)و سواحل مدیترانه آنها را بسوی گزینش فرمانروا و پادشاه برد. اولین شاه اسرائیلی ها “شائول” بود که سپس داوود پیغمر جانشین او شد. پس از او پسرش سلیمان پیغمبر از سال 965 تا930 قبل از میلاد مسیح به پادشاهی رسید. او دولت مقتدر و کشور وسیع و آباد ساخت و اورشلیم(بیت المقدس) را به عنوان معبد یهود اعمار کرد. اما پس ازاو قبایل بنی اسرائیل دچار تفرقه شدند و دو حکومت جداگانه بنام “اسرائیل” در شهر سامره و”یهودا”در اورشلیم بوجودآمد.
حکومت اسرائیل در سال 772 قبل از میلاد توسط فرمانروای آشور وحکومت یهودا توسط امپراتوری بابل منهدم گردید، و قوم یهود پراگنده شدند. پس از آن بنی اسرائیل همیشه در فکر بازگشت به سرزمین اجدادی و تشکیل کشور اسرائیل بودند. به ادعای منابع رسمی اسرائیل، فشار و ستم بربنی اسرائیل پس از ظهور مسیحیت و اسلام بیشتر شد، تا آنکه در سدۀ نوزدهم عیسوی اوضاع در سرزمین اسرائیل (فلسطین) تغییر یافت و در قرن بیستم اسرائیلی ها کشور و دولت خود را در سرزمین نیاکان تأسیس کردند.
واقعیت این ادعا
فرض بر این قرار داده شود و حتی باور شود که ادعای وطن تاریخی یهودیان درست است و یهودیان هزاران سال پیش توسط اقوام دیگر و نسل های بسیار پیشین انسانی از آن سرزمین رانده شده باشند، آیا عادلانه است که نسل های هزاران سال پس ازآنها با اخراج و کشتار به جرمی که هیچ نقشی در آن نداشته اند مجازات شوند؟
اگر از زاویۀ علمی به تاریخ زندگی انسانها نگریسته شود، مهاجرت و جابجایی کتله های جامعۀ انسانی ناشی از هر عامل طبیعی واجتماعی پیوسته تحقق یافته است. اگر نه تمام جوامع انسانی، بل اکثرآنها اعم از نژادها، ملت ها واقوام مختلف باعقاید گوناگون در سیارۀ زمین با مهاجرت و جابجایی ها ساکن شده اند.
گاهی این بحث مطرح می شود که کُشتار، همه سوزی و نسل کُشی یهودیان یا هولوکاست توسط هیتلر و نازی های آلمان که در جریان جنگ دوم جهانی در کشور آلمان بوقوع پیوست، تشکیل کشور و دولت اسرائیل به عنوان یک حق عادلانه و مسلم تاریخی، الزامی و اجتناب ناپذیر بود تا تکرار چنین فاجعه و جنایت علیه یهودیان گرفته شود. اما در این بحث، نه اسرائیلی ها و نه حامیان بین المللی آن، از انگلیس ها و اروپایی ها به شمول آلمان ها تا امریکایی ها، به این پرسش پاسخ نداده اند و نمیدهند که مگر جنایتکاران هولوکاست، نازی های آلمان بودند یا فلسطینی ها؟ هولو کاست در کجا واقع شد، در جغرافیای آلمان یا فلسطین؟
“از منابع تحقیقی غربی “
پس بر میگردیم به سخن اصلی و اساسی در این قضیه که درگیری این جنگ در شرایط کنونی داعیه فلسطینی ها نیست بلکه حرص تصاحب ، سرکوب و نفوذی یک تعداد قدرت های استعماری است که برای اهداف و منافع ملی خودشان شکل گرفته اگر ما هر ساعت این جنگ را از لحاظ اقتصادی ارزیابی کنیم به مراتب گران تر تمام میشود از آن که یک جریان گفتمان سیاسی برای حل این منازعه به کار افتاد و توافق نامه یی بین جانبین بخاطر جلوگیری از حملات تروریستی و شکل گیری یک حکومت مقتدر در فلسطین به امضا رسد.
بدون شک این موضع را اسرائیلی ها نیز میدانند که کشتار یهودیان توسط آلمان نازی صورت گرفته نه توسط فلسطین و مسلمانان همین فلسطینی های عرب بودند که آنها را در آنزمان در خاک خود جا دادند نه اتحادیه اروپا و امریکا.
اما امروز آنها بخاطر رفع خطر از سر خود آنها را بار بار بجان هم می اندازند.
نویسنده: بری افغانپور
خبرگزاری حاما