آیا مهاجرت دغدغه و گناهی است برای انسان ها؟
من انسانم !
چه گناه کرده ام، اگر امروز مهاجرم ؟
در زندگی انسان های ساکن کره زمین، هر پدیده با گذشت زمان و در طول سده های متوالی ارزش یابی شده و هر پدیده مطابق به دوران زندگی انسان ها و ارزش زمانی آن بار بار تکرار شده و تکرار خواهد شد. البته در بعضی حالات هر پدیده مطابق به عصر و زمان خود تکرار میشود پدیده های جدید در در ایدئولوژی های سیاسی اقتصادی و عقیدتی ، طراحی و تنوع در انجینیری و مهندسی ساختمان ها ، هنر و مسائل اجتماعی و بطور کل در تمام عرصه ها.
اما در میان تمام این پدیده ها چیزی که تا حال ارزش آن بطور قطعی اثبات نشده که این پدیده در کل چه ارزشی برای ذات بشر دارد آن پدیده جنگ است.
آغاز این پدیده در یک نقطه از این کره خاکی تا اتمام آن به جز بدبختی ، اندوه ، کشتار بیگناهان ، وحشت ، از دست دادن سرپناه و معیوبیت های دایمی چیزی دیگر در قبال ندارد.
همه این فلاکت با رخ دادن این پدیده و بعد آن ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
بدبختانه عاملین جنگ در مقامهای عالی و لایق تمجید قرار میگیرند و همه نفرین کننده گان جنگ به آنها احترام می گذارند و از آنها تعریف و توصیف میکنند.
همیشه سازمانهای مدافع از حقوق بشر و حامیان دروغین مردم بیچاره آنها را منحیث الگو به رخ مردم بیچاره میکشند.
اما در اصل عامل بدبختی های ممالک فقیر و جنگزده جهان همان عالیجنابان و سازمان های حامی حقوق بشری میباشند که نقاب دروغین حمایت از بشریت را بر چهره کشیده اند.
یکی از دردناکترین بدبختی های که جنگ در جریان وقوع و بعد وقوع به جاه میگذارد از دست دادن سرزمین اجدادی و مهاجرت های اجباری و غیر اجباری است که انسان های یک سرزمین را شدیدا از لحاظ روحی و فیزیکی صدمه میزند.
یعنی بلا تشبيه مهاجرت یک جمعیت کثیر مردم از یک سرزمین به جدا کردن پوست از کالبد انسان میماند.
اما چیزی که بدتر از همه است این است که این بدبختی با مهاجرت آغاز می یابد نه پایان.
بعد مهاجرت از سرزمین اجدادی و سکونت در یک سرزمین اجنبی بدبختی های رنگارنگ سد راه مهاجرین جنگزده قرار میگیرد مانند توهین ، تحقیر ، اختلالات روانی ، امراض ناشی از سوء تغذیه ، سوء استفاده باند های خلافکار از مجبوریت مهاجرین ، بیسواد ماندن اطفال ، عدم دسترسی به امکانات لازمی زندگی و هزاران چالش های دیگری که حتی از تصور انسانی بدور است.
اقوام ساکن افغانستان نیز یکی از بدبخترین اقوام ساکن این کره خاکی اند که جنگ های جریان یافته در طول سده ها آنها را به مهاجرت های اجباری و غیر اجباری و ترک سرزمین اجدادی شان ساخته اند. و امروز این بدبختی به حد اعلی آن رسیده که حتی افغان را کسی حاضر نیست در کشورش به صفت مهاجر بپذیرد.
نه تنها که آنها را به صفت مهاجر نمی پذیرد بلکه با قصاوت و بیرحمی آنها را مجبور به ترک خاک شان می سازند.
و گواه این بی رحمی ها اخراج اجباری مهاجرین افغان از خاک ایران ، پاکستان و ترکیه میباشد.
کشور ایران و پاکستان که هیچ کاستی را در مداخلات سیاسی در امور افغانستان باقی نگذاشته امروز نیز برای دامن زدن بی ثباتی بیشتر در اوضاع سیاسی افغانستان دست به اخراج مهاجرین از خاک شان زده اند که نه با موازین بشری و نه با موازین حسن همجواری مطابقت دارد.
باوجود آنکه این دو کشور همسایه افغانستان سالانه امتیازی قابل ملاحظه را از سازمان ملل برای پذیرش مهاجرین دریافت میکنند ولی باز هم بدترین برخورد را با افغان های مقیم در خاک شان انجام میدهند نه تنها بر خورد بد از جانب ادارات مسول دولتی بلکه مردم این دو کشور نیز با افغان ها برخورد بی نهایت ظالمانه و تحقیر آمیز را انجام میدهند که ناشی از فشار دولت بالای عوام بخاطر برخورد تحقیر آمیز با مهاجرین است.
در شهر های مختلف پاکستان حتی خلاف قوانین شهروندی و دیپلوماسی حتی پولیس بدون مدرک قانونی داخل خانه افغان ها شده و آنها را بخاطر ختم بودن معیاد ویزای اقامت شان بازداشت کرده اند. در ایران نیز مهاجرین به زور به کمپ ها برده شده اند و توسط موتر ها به سرحد انتقال داده شدن که از نگاه روابط دیپلوماتیک ، حسن همسایگی و ترانزیتی کاملا نامعقول و نوع از خشونت به حساب می آید.
باوجود آنکه بسیار از خانواده های مهاجر در این دو کشور دارای اسناد از کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان میباشند. همچنان اسناد شان هم تحت باز رسی دفتر این سازمان برای انتقال شان به کشور های امن قرار دارد.
اخیرا ویدیو های برداشته شده با تلفن های همراه از خشونت پولیس در این دو کشور با مهاجرین افغان را نشان میدهد. که بعضی از این ویدیو ها حتی رسانه یی شده و نماد خشونت بی سابقه مسولین دولتی این دو کشور در مقابل مهاجرین افغان است.
خوب چه باید کرد ؟
وقتی جنگ همه را چون کشتی طوفانزده واژگون کرده و به هر قطبی از این کره خاکی پرتاب کرده.
تا دست خود انسان اشک او را پاک نکند دستی دیگری نیست تا اشک او را پاک کند.
پس دولت حاکم افغانستان منحیث مرجع مسول در قبال افغان ها باید سراغ این همه خشونت را بگیرد و با ضمن ملاقات های حسن همکاری و همجواری با این دو کشور خواهان رفع خشونت علیه افغان های مقیم پاکستان و ایران و ترکیه شوند.
اگر افغانستان امروز در وضعیت بدی از لحاظ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی قرار دارد به این معنی نیست که این اوضاع برای ابد همینطور خواهد ماند.
روزی نشود که بحران انسانی دامنگیر این سه کشور شود و مجبور به مهاجرت به همین افغانستان و خانه همان افغان های که در معرض خشونت هستند شوند.
مبادا آنگاه با خشونت روبرو شوند همین الان صد ها شرکت ترکی ، ایرانی و پاکستانی در افغانستان فعالیت دارد آیا کدام روزی شنیده اید که کسی به حریم شان تجاوز کرده باشد ؟
چرا ؟
این همه ناشی از غیرت عالی ، مهمان نوازی ، دیانت پاک و مردانگی افغان ها است نه ناشی از ترس و بیم از زور بازو و زرق و برق پول و دارایی کسی.
به امید افغانستان عاري از خشونت و جنگ .
خبرگزاری حاما
نویسنده: بری افغانپور