آزادی انسان در انتخاب تفکر و عمل
عزیز الله طهماسی
« اگر خدا می خواست شرک نمی ورزیدند و ما تو را مراقب ایشان نکرده ایم و نیز تورا مکلف نساختیم که احوال آنان را اصلاح و کار های ایشان را رو به راه سازید . » 1
در آغاز آیت آمده است « اگر خدا می خواست شرک نمی ورزیدند . . . »
اگر به مفهوم مخالف این بخشی از آیت فوق مراجعه کنیم در میابیم که خدا می خواهد / خواسته است ، انسان ها شرک بورزند ؟ ! ! ( و یا حد اقل در پذیرش و عمل به شرک آزاد باشند ) . در نخست این مسئله تکان دهنده و شوک آور به نظر می آید ، که چرا خدا خواسته است انسان ها شرک ورزی کنند ؟
وقتی به ” خدا شناسی ” و ” انسان شناسی” قرآن رو بیاوریم ، به خوبی درک می شود که خداوند انسان را فاعل مختار آفریده است ، به این مفهوم که خمیر مایه ذات و فطرت انسان طوری سرشته شده است که او در گزینش خود آزاد است یعنی خداوند او را در انتخاب اش آزاد گذاشته است . به همین صورت مبنای خصلت ذاتی و فطری انسان انتخاب گری است . او تنها موجودی است که می تواند و قادر است ، ” شرک و توحید ” ، ” کفر و ایمان ” ، ” بهشت و دوزخ ” ، ” غضب و رحمت ” خدا ، ” شکران و کفران ” ، ” سعادت و شقاوت ” ، ” خوب و بد ” ، ” زشت و زیبا ” ، ” سره و ناسره ” را گزینش کند و در گزینش خود نه مجبور بل فاعل مختار است .
در یکی از آیات دیگر قرآن مرتبط همین موضوع چنین آمده است : « اگر پروردگار ت می خواست تمام مردمان کره زمین جملگی ایمان می آوردند ، آیا تو می خواهی مردمان را مجبور سازی که ایمان بیاورند ؟ هیچ کسی نمی تواند ایمان بیاورد مگر اینکه خدا اجازه دهد . » 2
پیداست قلمرو آزادی عمل انسان تا آنجا دامن پهن می کند که حتی پیامبران الهی به جبر و اکراه نمی توانند مراقب حال آنها باشند و امور ایشان را سر و سامان دهند مگر اینکه خود شان بخواهد و صد البته کار پیامبران بشارت و بیم دادن است . بشارت در راستای ایمان آوردن به خدا و بسر رساندن کار های خداپسند و پیامبر طلب ، که سر انجام نیکو دارد و بیم دادن از انجام اموری که خسران و زیان آن به خود انسان بر می گردد .
در یکی از آیات دیگر قرآن، خداوند به پیامبرش هشدار می دهد : « ای پیامبر ! هدایت آنان بر تو واجب نیست ولیکن خداوند هر که را که بخواهد هدایت می کند . » 3
وقتی از یک چشم انداز دیگر به یکی از آیات قرآن نظر بیافگنیم، آنگاه در میابیم که خداوند به انسانها راه راست را نماینده است اما در انتخاب مسیر هدایت و ظلالت آنها را آزاد گذاشته است و هیچ گونه جبر و اکراهی در پذیرش راه درست و نادرست از سوی خداوند اعمال نمی شود.
« ما راه (حق) بر او نمایاندیم، میخواهد شکرگذار باشد یا ناسپاس» 4
بدیهی است آدمیان هرگونه اعمالی را که بسر می رسانند ، پژواک آن کرده ها به خود شان بر می گردد .
به قول مولانا :
این جهان کوه است و فعل ما ندا ســوی مــا آید نــدا ها را صـدا
از آن گذشته در کار دین ورزی و تغییر انسان ، از آنچه که است بسوی آن چه که باید باشد ، “ارشاد و انذار” قرآن و انبیاء نقش کلیدی دارند و دو عنصر با اهمیت “بشارت و بیم” بهر انتخاب زندگی سرشار از ایمان و عزت مندی می تواند برای آدمیان کمک و ممد واقع شود .
این که خداوند می خواهد / خواسته است آدمیان شرک بورزند حیثیت و اعتبار سنت الهی ( قوانین حاکم بر هستی ) را دارد . « این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است و هرگز سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت . » 4
پیام ها
- “سنت الهی” ( قوانین و هنجار های حاکم بر هستی ) تخلف ندارد و تبدیل و تغییر ناشدنی است .
- مشیت و اراده الهی بر آزاد گذاشتن انسانهاست و وجود مشرکان ، نشانه ای از این آزادی است .
- پیامبران الهی ، مربی و معلم مردم اند نه زندان بانانی که با زور و تحمیل جبر ، مواظب و مراقب احوال مردم باشند .
- پیامبر ، نه مسؤل دفع بلا از مشرکان و نه مسؤل جلب منفعت برای آنان است .
- انبیاء ضامن وظیفه اند نه نتیجه ، با آن همه تلاش ؛ گروهی بسیار مشرک ماندند .
- “شکر ورزی” و “کفر ورزی” اختیاری است نه جبری .
سخن آخر آنکه : خای قادر مطلق با آن همه ” قدرت ” ، ” عظمت ” و ” ابهت ” ” ازلی ” و ” ابدی ” که دارد بهر تغییر ” آفاق و انفس ” آدمیان از عمل جبر و اکراه کار نمیگیرد ؟ ! !
« در صورتی که حتی در باقی ماندن بت پرستی و شرک ورزی به کار گیری جبر و ستم در تبلیغ دین دستور داده نشده است . آیا می توان در جامعه ای که دین حاکم اسلام است مردم را به جبر و اکراه و ستم به عبادت خدا فراخواند ؟ »
اما چه شده است که عده ای از خدا بی خبران خشک مغز در شکل و شمایل گروه های تکفیری” داعش ” و ” بوکوحرام ” ، ” الشباب ” و ” حزب التحریر ” و ” جمعیت اصلاح ” و . . . به جای خدا نشسته اند و بهر مؤمن ساختن ” هم کیشان ” خود متوسل به ” خون و خشونت و خاکستر ” می شوند و ” خدا باوران ” دگر اندیش را از قفا سر می برند ؟ فاعتبروا یا اولی الابصار
پی نوشت ها
1 – الانعام 107
2 – یونس 99 و 100
3 – البقره 272 4 – الانسان 3 5 – الفتح 23