نشست دوحه قطر، وعده های ناممکن و مجهول و بازی با سرنوشت میلیون ها انسان
آیا یک ملت را در فقر و شکنجه یک گروه نگهداشتن و تمام امکانات اقتصادی را بر مردم عام بستن این را شما فشار مینامید و یا جنایت بشری ؟
شهر های افغانستان سال ها است که چهره ماتم سرای را بخود گزیده و در هر گوشه آن یادگارهای تلخی از جنگ , ویرانی , بدبختی , فقر و محرومیت حک شده . شاید چند سال محدود احیای مجدد شکل و شیمای ظاهر این کشور را تغیر داده باشد . اما چیزی که در آن به تلخی محسوس است و به تعمق نیاز دارد , و حتی سال ها و دهه ها برای تغیر آن نیاز است . حالت روحی این مملکت است که چون حکایت تلخی از وضعیت یک کشور جنگزده و دردکشیده میکند . در و دیوار این هر شهر ، هر روستا و هر ولسوالی آن در عزای بی عدالتی های که در حق اش صورت گرفته فریاد میکند .
چند سال قبل از امروز توافقات دوحه قطر آغاز شد . مردم جنگزده و سخت متاثر از جنگ افغانستان با امید به پایان جنگ و ثبات صلح در کشور تمام عقده های ناشی از جنگ را فراموش کردند درد زخم های که از قربانی های داده شده در این راه عاید حال شان شده بود هم فراموش کردند و با سینه باز این قربانی را هم پذیرفتند و رفتند بطرف مذاکره و گفتمان سیاسی . چیزی را که سال ها زورآزمایی در میدان جنگ حل نتوانست در موجودیت بزرگترین کشور های جهان از لحاظ قدرت سیاسی و اقتصادی خواستند با مذاکره و مفاهمه به رسم افغانی شان حل سازند .
مادرانی که شوهر و فرزندان شان را در انفجارات و حمالات انتحاری در ساحات اقتدار حکومت جمهوری اسلامی افغانستان از داست داده بودند ، یک جرعه دیگری از زهر تحمل و صبر بود که قورت دادند و آینده خود را با نوید صلح روشن حدس زدند . جواب سالها کشتار و خونريزي هزاران افغان بی گناه در خاک خود شان بی جواب ماند . و امروز هم بعد این همه قربان های داده شده شان و خونبهای عزیزان کشته شده شان در جنگ ها و بمباران ها حملات استشهادی و جنگ های منطقوی این است که امروز لقمه نانی حلال بدست شان نمیرسد . و بدتر از ایام جنگ در افغانستان هرروز بخاطر گریه و ناله فرزندان شان از فرط گرسنگی هر لحظه ، هر دقیقه ، هر ثانیه میمیرند و پس زنده میشودند . سران حکومت جمهوری اسلامی کجا هستند آنهایکه به مردم نوید صلح سرتاسری ، فراوانی ، رفاه اجتماعی و آسایش را بعد این توافقات میدادند . بعد توافقات دوحه قطر و طی آخرین مرحله آن و ورود سران حکومت امارات اسلامی افغانستان باز هم بعد گذشت دو سال و چند ماه مردم احساس امنیت نمیکنند . تهدیدات امنیتی تا حال در حد اعلی آن قرار دارد . توازن اجتماعی برهم خورده یک طبقه تمام امکانات را در اختیار دارد و دیگر مردم حتی امکانات که در حقوق اولیه شهروندی شان شامل میشود نمیتوانند بدست آرند یکی از این بی توازنی بسته ماندن مکاتب اناث و حقوق کار شان در ادارات است که در حالت معلق قرار گرفته .
سفیر امریکا در سازمان ملل متحد اخیرا گفته : ما حکومت امارت اسلامی را به رسمیت نخواهیم شناخت.
و این موضعگیری جهان در قبال یک کشوری که سالها بخاطر اهداف دیگران در خون عزیزان خود غوطه ور بوده امروز باز هم در محکومیت و بیچارگی بسر ببرد البته محکومیتی که عامل اصلی آن تمام همین کشور های جهان بوده است جفا نهایت سنگین و ظالمانه است .
پس از دیدار و گفتوگوی نمایندهگان امریکا با هیأت امارت اسلامی در قطر نماینده امریکا در سازمان ملل میگوید که ایالات متحده حکومت سرپرست را بهرسمیت نمیشناسد.
شاید تعداد تمام اعضای حکومت حاکم به یک میلیون نفر برسد اما اینجا حرف مهم و یا مهم نبودن یک میلیون نیست اینجا حرف از چهل و پنج میلیون انسانی است که عنقریب از فرط فقر ، بی عدالتی ، عقب مانی ، بیماری های گوناگون و تجاوز گروهای تروریستی کاملا در انزوای سیاسی و اجتماعی خواهد رفت .
لیندا توماس گرینفیلد، نماينده دیگری از یک حکومت آزادی دوست و دیموکرات در یک نشست خبری در سازمان ملل، در این باره با حنجره باز و صدای بلند صحبت میکند و میگوید: که فشارها بر امارت اسلامی ادامه خواهد یافت.
چه نوع فشار های ؟
آیا یک ملت را در فقر و شکنجه یک گروه بنام حکومت سرپرست نگهداشتن و تمام امکانات اقتصادی را بر مردم عام بستن این را شما فشار مینامید و یا جنایت بشری ؟
بنام نماینده افغانستان با کسانی مذاکره و گفتمان صورت می گیرد که فریاد مردم از فرط بی توجهی آنها به آسمان بلند شده ، از مردمی که هر روز تحت شکنجه روانی این همه بدبختی ها قرار دارند کسی حال شان را نمی پرسد . تاکید صورت میگیرد که مکاتب اناث دوباره بازگشایی شود اما کار عملی تا حال صورت نگرفته
اما نماینده امریکا در سازمان ملل تأکید میکند که کشورش حکومت سرپرست را به رسمیت نمیشناسد و زنان و دختران افغانستان باید به کار و تحصیل برگردند. ولی چطور این همه امکان پذیر است وقتی راه مذاکرات و گفتمان بسته شود و ادعای عدالتخواهی برای یک ملت صورت گیرد .
پس سازمان حقوق بشر ، شورای امنیت ، سازمان ملل متحد
چه نوع با چه مکانیزم وظایف شان را انجام میدهند وقتی که خود نماینده وزارت خارجه امریکا در مورد بازداشتها، سرکوب رسانهها، وضع محدودیت بر آزادی مذهبی، آزادی زنان، وضعیت اقتصادی و بانکی و قاچاق مواد مخدر حکایت میکند .
مردم افغانستان از روزی که اولین دور توافقات دوحه قطر آغاز شد هزاران سوال پاسخ نا یافته در ذهن دارند که تا حال مجهول مانده . و اصلا مردم افغانستان تا حال نفهمیدند که این توافقات چه منفعتی برای ایشان در قبال داشت و کدام خسارت از جمله خسارات وارد شده به ایشان را جبران کرده .
خانه های خود را از دست دادند عزیزان شان کشته و معیوب شد و تا حال با ایشان وضعیت انسانی صورت نمیگیرد.
تا دیروز موضوع برخورد ناشایسته با خانم ها و محدودیت بر آزادی ها و کار آموزش ایشان مطرح بود امروز آهسته آهسته این معضل دامنگیر مردان افغان نیز میگردد .
اخیرا در بسیار ادارات دولتی محدودیت های بر مردان نیز وضع گردیده که نمادی از شدت بی عدالتی ها علیه مردم عوام است ولی کدام مردم عوام ؟
همان مردمی که از بیچارگی و فقر حتی توان فرار از این کشور را هم ندارند .
ب . چشتی
نویسنده: بری افغانپور
خبرگزاری حاما