!!!هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
مسئلهی «حصارکشی» فرهنگی و «مرزسازی» سیاسی میان دو ملت بزرگ ایران و افغانستان پدیدهی نوظهور و بیشتر ریشه در دکترین سیاسی سلطه دارد. دو ملتیکه تا اواسط قرن دوازدهم میلادی و پیش از پیمان پاریس در قد و قامت یک ملت واحد در منطقه به شمار میرفتند.
نویسنده : فریدون فرهیخته
سیاست کلانِ حائل سازی انگلیس در منطقه، ظهور اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن جریانهای چپ و راست در این جغرافیای مشترک منجر به سناریوی جدایی سیاسی نه فرهنگی دو ملت ایران و افغانستان گردید.
ولی در این صدههای اخیر به همان پیمانه که دولتها به دلائل سیاسی از هم فاصله گرفتند ولی دو ملت همواره حس نوستالژیک اشتراکات فرهنگی را داشتند و هرگز نتوانستند این دردیکه ناشی از چاقوی جراحی سیاسی روی قلب شان حس میکردند فراموش کنند .
اشغال افغانستان توسط امریکا در بیست وسال و اندی اخیر و فربه شدن گفتمان سلطه در این طرف مرز سبب شد که روابط میان دولتها بیشتر تیره گردد، ولی هرگز فراموش نکنیم که این تیرگی روابط حالا به هرپیمانهی که کلان و چاق گردد به همان اندازه همدلی، همزبانی و همدینی دو ملت را بیشتر میسازد.
چنانچه فراز و فرود روابط سیاسی در این بیست سال اخیر هرگز نتوانست میان دوملت دیوار شقاق و بستر نفاق را ایجاد کند، ولی برعکس مشترکات دینی، زبانی، فرهنگی و سرزمینی همواره گفتمان سیاسی جدایی دو ملت را به محاق برده و به حاشیه کشانده است حالا نیز مردم ایران همچنان میزبان با حوصلهی پنج میلیون مهاجر قانونی و غیر قانونی افغانستانی است، قلب فرهنگی دو ملت هنوز هم روی یک نبض میطپد و مشترکات دو ملت هنوز کما فی السابق پر رنگتر و پررنگتر میگردد.
چنانچه در یکی دو هفتهی اخیر شاهد بودیم و هستیم که علیرغم یک سری کناکنشهای سیاسی نفاق افکنانه، دو ملت هوشیارتر از همیشه جلو سیل ویرانگر توطئه را با هوشیاری تمام سد کردند و مشت محکمی بر دهان مدعیان جدایی دو ملت کوبیدند و توطئهی بزرگ قرن را در نطفه خفه کردند.
این است که جدایی دو ملت بزرگ ایران و افغانستان بیشتر به خواب پریشانی میماند که تعبیر آن محال است و محال به تعبیر کاظم «کاظمی» هر آنکه دشمن تان !!است نان شان آجر باد.