خبر دقیق، متوازن و بی‌طرف را از خبرگزاری حاما دنبال کنید

چیستی جامعه مدنی

قدر مسلم این است که در بارۀ هیچ یک از مفاهیم و واژه ها ، تعریف واحد ، یکسان و جامع وجود ندارد . اما همه تعـاریف به دنبال تبیین یک هدف واحد هستند. که مفهوم ” جامعه مدنی ” نیز از این هنجار نمی تواند جدا باشد.

جامعه مدنی  دارای نهاد های هستند که به صورت یک مجموعه ، همکاری متقابل در اداره حکومت میان قدرت سیاسی حاکم ، را با اکثریت مردم جامعه شکل می دهند . و به آنها نهاد های جامعه مدنی می گویند.

تعریف جامعه مدنی

 مفهوم جامعه مدنی Civil Society در لفظ متشکل از دو واژه ( جامعه و مدنی ) است . جامعه ، جمعی از افرادند که ارتباط معنی دار و

کنش متقابل میان آنان وجود دارد ، و به همین لحاظ است که به هر جمع و جماعتی ، جامعه گفـته نمـی شود .  واژه مدنی نیز با واژه های تمدن و مدنیت هم ریشه هستند و به طور کلی جامعه مدنی ، به معنای زنده گی اجتمــــاعی شهری همراه با تمدن ، در برابر وحشت و بربریت قابلیت تعریف را دارد . بر همین اساس فرد در جامعه مدنی حیثیت ” شهـــــروند ” را دارد نه ” رعیت ” و ” تبعه ” .

در باره پیدایش جامعه مدنی که آیا محصول تفکرات مدرن غربی است  و یا پیشینه در تاریخ اسـلام و آموزه های اســلامی داشته ، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد . دیدگاه اول ، جامعه مدنی را از فرآورده های تفکر انسان مدرن غربی می پنــدارد ، که بعد از ظهــــور ” رنسانس ” به تدریج شکل گرفته است و به پختگی و قوام خود رسیده است . اما دیدگاه دوم ، پیشینه پیدایش جامعه مدنی را در تاریخ اسلام و آموزه های آن می داند ، و باور دارد که پیامبر اسلام ( ص )‌ زمانی که از شهر ” مکه ” به شهــر ” یثـــرب ” آن روز مهاجرت کرد ، در نخستین گام اقدام ، به تغییر نام ” یثــرب ” به ” مدیـــنه ” کرد و پس از آن میـــثاق شهــــروندی را بــنام ” منشور مدینه ” که چگونگی رفتار فرد مسلمان با مــسلمان و اجتماع مسلمانان را با پیروان ادیان دیگر تبیین کرده است ، مدون نمود . بنظر می آید دیدگاه دوم منطقی تر و درست تر از چشم انداز نخست می باشد .

صاحب نظران علم سیاست جامعه مدنی را پلی میان مردم و حکمـرانان می دانند و آن را حد فاصلی میان ساختارهای یک حکومت سیاسی با توده مردم نام می نهند که فرایند انتقال و مبادله خواســت ها را بین مردم و حکومت تصریح و تسریع می کند . در اکثر نظام های دموکراتیک غربی ، دولت ها با تمسک به ابزار های مدنی درون مایه جامـــعه مدنی را تعریف می کنند و همین امر غالبا موجب کاهش تصادمات سیاسی بین مردم و حکومت می شود.
از واژه جامعه مدنی همانند بسیاری از مفاهیم دیگر همچون آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر تلقی ها و تعــریف های مختلفی شده است . جامعه مدنی واژه ای رایج در قرن هجدهم میلادی در مغرب زمین بود که بعد از ” نــظریه قرارداد اجتـماعی ” ژان ژاک روسو وارد اندیشه سیاسی شد و دلالت بر وضعی از جامعه دارد که در آن آدمی از حالت طبیعی ( پیش از درآمدن در زیر چــــتر قدرت و حکومت و قانون ) خارج شد و با دست کشیدن از آزادی های طبیعی و عمل آزادانه به دولت و قانونـگذاری گردن نهاد . پس جامعه مدنی یک تصور ، یک فکر ، یک عقیده و یک نظریه روشنفکرانه در غرب است که ریشه هایی در ” رنســـانس ” اروپا و بیداری آن قاره دارد . جامعه مدنی اروپای مدرن را از اروپای قرون وسطی جدا می کند و عالمــیت غرب را با جهالت غرب ، مدنیت غرب را با وحشیگری غرب فرق می نهد . به عقیده نویسندگان غربی اولیــن پیدایی جامعـــه مدنی با عهد رنسانس آغاز شد . زمانی که ماکیاولی و دیگر متفکران اروپا فرمول شهروندی ، اطاعت از قدرت و معنای آن را از جوانــب نظری و عمـــلی طرح کردند با نظـــریه پردازی هایی که درباره حکومت و دولت بویژه در خصوص قراردادهای اجتماعی در قرن هفدهم در اروپا شــروع شد و در آثار متفــــکرانی مانند توماس هابز ، جان لاک ، هگل ، مارکس و الکسی دوتوکویل تجلی یافت . جامعه مدنی برای اندیشــمندان آن دوره اروپا نظمی بود که نه تنها در مقابل نظم طبیعی بلکه در رویارویی با وحشیگری ، استبداد و روابط فئودالی به وجود آمد.
در تعریف دگری از جامعه مدنی می خوانیم : ” جامعه مدنی مجموعه تشکل های صنــفی اجتماعی و سیــاسی قانونمند و مستقل گروهها ، اقشار و طبقات اجتماعی است که از یک طرف تنظیم کننده خواستها و دیدگاهــهای اعضـــای خود بوده و از طرف دیگر منعکس کننده این خواستها و دیدگاهها به نظام سیاسی و جامعه جهت مشارکت مؤثر در تصمیم گـــیریهای اجتمــاعی و سیاسی است ” .

پاره ای صاحب نظران برای تعریف جامعه مدنی به مؤلفه های دیگری اشاره کرده اند از جمله جامعه مدنی را در مقابل جامعه بدوی قرار داده اند از این منظر جامعه بدوی جامعه ای است که آدمی در آن خودسر است و در جامعه مدنی انسان ها متــمدن هستند و یا برخی جامعه مدنی را در مقابل جامعه توده وار فرض کرده اند و از این جهت ویژه گی هایی را برای جامعه مدنی در نــظر گرفته اند :  ” فردیت و محفوظ ماندن هویت فردی ، تاسیس مدینه با عضویت افراد ، خرد ورزی و تعقل ، تکثر ، رقابت ، اصــالت قانون و قانون گرایی ، مشارکت شهروندان ، رعایت حقوق و آزادی های شهروندان، مســـاوات در برابر قانون ، کارگزاری دولت نه کارفرمایی ” و در مقابل جامعه توده وار که از چنین مشخصاتی برخوردار نیست.
البته تألیف و تبیین ماهیت و درون مایه جامعه مدنی در هر جامعه ای از اهمــیت بسیار بالا و حائز اهمیتی برخوردار است چرا که اساساً روند مشارکت سیاسی افراد جامعه را تکوین می بخشد . بنیادهای علمی کشـــور با تربیت نخبگان تاثیر چشمگیری بر حوزه بصیرت افزایی دارند و رسانه ها نیز غالبا به توده جامعه آگاهی و خط سیـاسی می دهند . با این حال نهــاد های سیاسی از جایگاه خاصی در این زمینه برخوردار هستند . نهاد های سیاسی ضمن تولید و تکــوین رفــتار های سیاسی ، به ارزش گذاری در خصوص عملکرد سیاسی افراد می پردازند و در نهایت گفتمان سیاسی یک جامعه را پدید می آورند .

به طور کلی در یک جامعه دموکرات و مردم سالار احزاب سیاسی ، سندیکاهای کارگری ، اتــحادیه های صنفی ، مراکز مذهبی مثل مساجد ، خانقاه ، حسینیه ها ، و هیأت های مذهبی ، شورا های علمای دینی ، شـورای های قومی ، انجمن های ادبی ، فرهنگی ، شعرا ، نویسندگان ، سینــــما گران ، رسانه ها ، شــرکت های خدماتی و گردشـــگری و . . . از جمــله نهاد های مدنی شمرده می شوند .

 البته جامعه مدنی در اصل تئــوری جوامع پیــشرفته است که سنگ بنای نظام سیاسی آنرا دموکراسی شکل داده است در چنین جوامع دو حوزه وجود دارد ؛ حوزه سیاسی ( دولت ) و حوزه اجتــــماعی ( جامعه مدنی ) ، به این معنی که جامــعه مدنی عرصه قدرت اجتماعی است ، در حالیکه دولت عرصه قدرت سیـاسی و آمرانه می باشد . از سوی دیگر شکل و صورت نهــاد های جامعه مدنی در جوامع مختلف متفاوت می باشند ، همانــــگونه که دموکراسی آمریــکایی با دموکراسی هندی و دموکراسی جاپــانی با دموکراسی فرانسوی تفاوتی شکلی و صوری دارند .

مثلاً در ایران از آنجای که روحانیت ، قدرت سیاسی ،  اجتماعی واقتصادی را در قبضه خود دارد نهاد های مذهبی ( هیأت مذهبی ، مسجد ، حسینیه ، منابر و . . . ) نهاد روحانیت ( حوزه های علمیه و . . . ) اقتصاد ( بازار ، مشاغل سنتی و . . . ) مهمترین نهاد های موثر بر الگوی مشارکت سیاسی ، برجستگی خود را دارند .

کارویژه های نهاد های جامعه مدنی

مهمترین کارویژه های نهاد های جامعه مدنی به شرح زیر تبیین می گردد :

  • آموزش های همگانی بمنظور کسب آگاهی از حقوق شهروندی افراد جامعه .
  • پیشگیری و ایجاد موانع به شکل مدنی بخاطر خود سری ها و اعمال فرا قانونی حکومت .
  • کمک و حمایت از موضع بر حق حکومت حین بروز بحران های اجتماعی و سیاسی ، با ارائه راه حل های سازنده و مشوره های سودمند .
  • نظارت مستمر بر کارکرد ها و پاسخگو ساختن حکومت در برابر مردم .
  • زمینه سازی و فراهم آوری تسهیلات جهت مشارکت سیاسی مردم برای آوردن اصلاحات اجتماعی .
  • دفاع و دادخواهی فردی و اجتماعی از حقوق شهروندی بویژه حقوق زنان .
  • تشویق ، ترغیب و کشاندن مردم در پروسه انتخاباتی بهر گزینش مدیران جامعه .
  • نهادینه ساختن دموکراسی و دیگر ارزش های والای بشری .
  • مبارزه همیشگی جهت رفع نابرابری ها و تعصب های مذهبی ، زبانی ، تباری ، قومی ، جنسیتی و . . . .
  • تلاش و مبارزه جدی و مستمر بمنظور توزیع عادلانه قدرت ، ثروت ، سیاست ، معرفت ، فرصت ها و مشاغل .
  • پیشگیری از تخریب و نابودی حیات وحش و زیست محیطی و رفتن به سوی ایجاد و گسترش فضای سبز .
  • فراهم آوری تسهیلات رفاهی برای روستا نشینان بمنظور جلوگیری از جابجایی و هجوم آنان به سوی کلان شهر ها .
  • ترویج و تعمیم فرهنگ شهر نشینی و مبارزه با تمامی گونه های فساد .
  • عرضه خدمات اجتماعی رایگان برای نیازمندان و آسیب دیدگان از حوادث .

ناگفته نباید گذاشت که غیر از احزاب سیاسی ، دگر نهـــاد های مدنی در فکر تصرف و بدست آوردن قدرت سیاسی نیستند .   مفهوم جامعه مدنی در افغانستان قدمت تاریخی چندانی ندارد و بیشتر در دوره نخست پسا طالبانی این مفهوم وارد ادبیات سیاسی و فرهنگی گردیده است . آماری دقیق از نهاد های جامــعه مدنی در کشور وجود ندارد . به دلیل اینکه بسیاری از این سازمان ها ، البته بیشتر سازمان های مذهبی مثل مساجد ، تکایا ، خانــقاه ها و هیأت های مذهبـــی ، ثبت  ادارات مربوطه نیستند و فعالیت آنها قانونمند نمی باشد با آنهم نهاد های جامعه مدنی که درزمان جمهوریت ودر وزارت های عدلیه ، معارف ، تحصــیلات عالی ، اطلاعات و فرهنگ ، اقتصاد ، حج و اوقاف و اداره ” آیسا ” ثبـت شده و جواز فعالیت بدست آورده اند ، به رقم بیشتر از یکصد هزار می رسند . که این رقم با عطف توجه در جامعه سی میلیونی افغانستان یک عدد درشتی می باشد .

 اما به دلیل نبود انسجام و هماهنگی و رابـطه های سازمانی و عدم همــکاری حکومت در جهت رشد و گسترش حوزه فعالیت آنها ، در روند تحولات سیاسی و تأمین صلــح و ثبات و امنـــیت و جلوگیری از خودکامگی و تمـامیت خواهی حکومت گران به اصطلاح وحدت ملی ؟ ! ! هیچ گــونه تأثــیر گزاری نداشتند . از سوی دیگر بسیـاری از این نهاد ها با منویات منفعت جویانه شخصی و گروهی و تعدادی هم بمنظور کارهای اطلاعاتی و مافیایی ایجاد شده بودند .

پس به این نتیجه می رسیم که جامعه مدنی عرصه ای برای تنظیم و تسهـــیل رابطه میان دولت و جامعه است که از یک سو دیدگاه های مردم را به دولت منتقل می کنند و از سوی دیگر وظایف و اعمـــال مورد انتـــظار دولت را به جامعه بازتاب می دهند و برای آنکه نظام مبتنی بر مردم سالاری در جامعه حاکم شود نیاز است تا نهاد های مدنی نیرومندی تشکــــیل شوند . نکته مهم دیگر اینکه این نهاد ها می باید رابطه سازمانی و تنگاتنگ میان خود برقرار سازند تا بتوانند به عنوان یک مانع قوی و تأثیر گذار ، تخطی ها خود سری ها و خود کامگی های دولت مردان را مهار کنند و در راستای تأمین منـــافع جامعــه بر دولت اعمال قدرت نمایند . بر امارت اسلامی افغانستان است تا در راستای تامین مشارکت همگانی ، جهت ایجاد یک جامعه مرفه ، توسعه یافته وبرخوردار ازصلح وثبات پایدار زمینه هارا برای شکل گیری وگسترش نهاد های جامعه مدنی فراهم سازد  .

عزیز الله طهماسی

Input your search keywords and press Enter.